سیاسی

پاسخ رسایی به فضائلی؛ رهبری مذاکره با آمریکا را غیرشرافتمندانه اعلام کردند اما به دلیل اصرار برخی مقامات اجازه دادند/ اگر دوره رئیسی ادامه داشت…

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حمید رسایی، نمایند تهران در مجلس دوازدهم در مطلبی با عنوان «آیا تحمیل به رهبری ممکن است؟» به سخنان اخیر مهدی فضائلی عضو دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای واکنش نشان داد.

رسایی سخنان فضائلی را «ادعا» خوانده و نوشته است:

«ده نکته در پاسخ به ادعای آقای فضائلی

آقای مهدی فضائلی اخیرا در گفتگو با خبرگزاری فارس درباره موضوع تحمیل به رهبری سخن گفته و نتیجه این سخن را تضعیف رهبری و منفعل نشان دادن ایشان دانسته. وی ضمن رد چنین چیزی، اعتقاد به آن را از سر نشناختن رهبری یا ناآگاهی یا قصد و غرض دانسته است.

ادعای آقای فضائلی را منطقا و مصداقا بررسی می‌کنیم:

۱. امامین انقلاب اسلامی (امام خمینی و امام خامنه‌ای)، همواره به دلیل حرکت در چارچوب اصول و مبانی دینی و اعتقاد متقابل به مردم، به لطف الهی از کارنامه درخشانی در احیا و استقرار دولت اسلامی که از جمله اهداف اصلی نهضت مقدّس نبی مکرم اسلام بوده، برخوردارند.

۲. وجود این کارنامه درخشان اما به معنای آن نیست که هر چه "می‌خواستند" و "می‌توانستند" را عملیاتی کرده‌اند بلکه در مواردی "می‌خواستند" اما "نتوانستند" و این «نتوانستن» نه از سر ضعف مدیریتی که به دلیل موانعی بوده است.

۳. بخش معظم این موانع هم به استناد بیانات ایشان، نه محصول قوّت و برنامه‌های دشمنان خارجی که نتیجه ترک فعل‌ها یا تحلیل‌های غلط همراهان داخلی است و دقیقا در همین مواقع "تحمیل" محقق شده است.

۴. برخلاف آقای فضائلی، معتقدم که تحمیل محصول ولی و رهبر جامعه نیست بلکه محصول ترک فعل‌های اطرافیان امام جامعه است. تحمیل نه نشانه انفعال امام و رهبر که نشانه بی‌عملی، ضعف و انفعال اطرافیان ولی و رهبر است.

۵. اساسا گوینده به این نکته دقت ندارد که سیستم انبیا، اولیا، امام و رهبر جامعه، فردی حرکت نمی‌کند بلکه سامانه‌ای و جمعی عمل می‌کند. در کارنامه رهبری جامعه تا محدوده‌ای که تصمیمات به حدود عمل ایشان مربوط می‌شود، مشکلی نمی‌بینید اما وقتی امام باید با تیم تصمیم بگیرد یا وقتی باید خواص را همراه خود کند، کار بر ایشان سخت و در مواقعی زمین می‌ماند.

۶. ایشان می‌گوید که "تحمیل" به معنای ضعف و انفعال در رهبری است و بعد می‌گوید که امام علی و امام حسن علیهما السلام خودشان از پذیرش تحمیل خبر داده‌اند! سؤال این است که آیا پذیرش این موضوع به معنای ضعف و انفعال امامین معصوم بوده؟ امام خمینی(ره) قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند و از آن به عنوان جام‌زهر یاد کردند. آیا این نشانه ضعف و انفعال ایشان بوده؟!

۷. آقای فضائلی ادعا می‌کند که رهبری در هیچ موردی از تحمیل سخن نگفته‌اند! بله اگر ایشان منتظر است که رهبر انقلاب پشت بلندگو به صراحت گفته باشد فلان موضوع مورد نظر نبود و مجبور به پذیرش آن شدم، ادعای درستی است. اما آنچه در واقعیت رخ داده، نمونه‌هایی از کوتاهی خواص جبهه حق در دوره امام خامنه‌ای و تغییر موضع رهبری به تناسب شرایط بوده است. آخرین نمونه‌ آن در مثل برجام است. به بیانات رهبری انقلاب که پیوست شده دقت کنید. آیا می‌توان انکار کرد که برجامی که حسن روحانی و ظریف پختند و الان جامعه درگیر تبعات آن است، مورد نظر امام خامنه‌ای نبوده؟ رهبری انقلاب برخلاف مذاکره‌کنندگان که مورد حمایت بودند، هیچگاه از برجام تعریف و دفاع نکردند. در فیلم پیوست می‌بینید که در پاسخ به دانشجویان فرمودند شما که چشم دارید عقل دارید می‌فهمید، این برجامِ در حال اجرا آن چیزی نیست که رهبری با شروطی مجوزش را داد.

۸. نمونه دیگر اسفند سال گذشته است وقتی ایشان صراحتا مذاکره با آمریکا را غیرهوشمندانه، غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه اعلام کردند و تفاوتی هم بین مذاکره مستقیم و غیرمستقیم قائل نشدند. اما به دلیل اصرار برخی مقامات پس از چند ماه اجازه مذاکره غیرمستقیم دادند! شاید گفته شود که مذاکرات غیرمستقیم پیش از این هم بود. بله اما پیش از این، رهبر انقلاب چنین جمله هشدارآمیزی را در علنی نگفته بودند. این دلیلی است بر این ادعا که اطرافیان ولی و امام جامعه، نقش مستقیمی در اتخاذ مواضع رهبری دارند. بدون شک اگر دوره شهید رئیسی ادامه داشت چنین جمله‌ای از رهبری شنیده نمی‌شد که مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست. چرا که مدیری چون شهید رئیسی و امیرعبدالهیان راه‌حل کشور را در مذاکره نمی‌دیدند.

۹. نمونه دیگر در بیانات ایشان با مجلس خبرگان رهبری است. اینجا وقتی ایشان از «نتوانستن رهبری» صحبت می‌کند، قطعا مقصودش «نتوانستن ارادی» ولی فقیه نیست که اگر باشد، بدیهی است که سبب سلب شرایط رهبری از ایشان می‌شود. نتوانستن در این جمله، به معنای وجود مانع است. این موانع را چه کسانی ایجاد می‌کنند؟ بندهای ۲ تا ۵ همین یادداشت را مجددا بخوانید.

امیرالمؤمنین در خطبه ۲۷ نهج‌البلاغه، خطاب به مردم و خواصی که با ایشان همراهی نمی‌کردند با گلایه می‌فرمایند: «وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَیَّ رَأْیِی بِالْعِصْیَانِ وَ الْخِذْلَانِ؛ و برنامه ام را (برای حکومت داری)، با نافرمانی و یاری نکردن، تباه ساختید.»

و درعبارت کوتاه و پرمعنای دیگری در همان خطبه، به این نکته اشاره می‌فرمایند که بهترین برنامه‌ها و تدابیر از سوی بهترین رهبران، بدون همراهی و اطاعت مردم و خواصّ سیاسی، به سرانجام نخواهند رسید: «وَ لَکِنْ لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاعُ؛ ولی برای کسی که فرمانش را نمی‌برند، رأی و برنامه‌ای کارساز نیست.»

پر واضح است که این کلام امیر(ع) بیان، یک «منطق عام» است و برای هر رهبر دینی‌ای در هر زمان دیگری، می‌تواند مصداق داشته باشد.

۱۰. اما ثمره عملی این بحث کجا خودش را نشان می‌دهد و چرا احساس خطر می‌کنم. اولین ثمره طرح این موضوع (که به رهبری هیچ چیز تحمیل نمی‌شود) تبرئه برخی مسئولین عالی و برخی از خواص جریان حق است که این روزها باید آنها را در اردوگاه اصولگرایان جستجو کرد. نتیجه این ادعا تبرئه برخی از خواص جریان حق و برخی مسئولین عالی از اتهام بی‌عملی، انفعال، عافیت‌طلبی و فرصت‌طلبی خواهد بود.

طبعا بر اساس نگاهی که معتقد است همانطور که به علی (ع) تحمیل شد به سیدعلی هم تحمیل ممکن است، این مسئولین تصمیم‌گیر و خواص جبهه حق هستند که باید چرایی این تحمیل را پاسخ بدهند چون تحمیل به ولی نتیجه کم‌کاری آنهاست.

دومین ثمره این بحث (که به رهبری هیچ چیز تحمیل نمی‌شود) تخدیر و بی‌حس بدنه جریان حق و مطالبه‌گران اجتماعی خواهد بود. این ادعا خیال بدنه این جبهه را راحت خواهد کرد. جامعه دیگر به دنبال مقصرین این انفعال و بی‌عملی نخواهند بود. تقصیرها جملگی متوجه رأس خواهد شد و چون بدنه نسبت به رأس تبعیت دارد از پاسخ گرفتن منصرف می‌شود هر چند این سؤالات در دراز مدت اندک اندک تبدیل به شبهات بی‌پاسخ و سبب عدم تقدّس رأس و در نهایت عدم تبعیت خواهد شد.»

29218

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا